قدس آنلاین: سال پیش بود که دوستی از سیستان و بلوچستان با من تماس گرفت و از این گفت که علاقهمند به کتاب و کتابخوانی است و دوست دارد برای بچههای روستایش کاری بکند. چند روز بعد او از مشهد تماس گرفت و خودش را رساند به جلسه شعرم در حوزه هنری در روزی از روزهای مرداد ماه و برای من و اعضای جلسه، از کاری که در تیرماه در حوزه کتابخوانی شروع کرده بود گفت. برایم جالب بود که آن همه شور و علاقه را در وجود عبدالقادر بلوچ میدیدم. از آن روز و آن دیدار، من و بلوچ با هم دوست شدیم، نشان به آن نشان که هر از گاهی عکسی، نوشتهای و... از فعالیتی که در روستایش یعنی وشنام دُرّی شروع کرده بود، میفرستاد. در فضای مجازی صفحهای برای کتابخانه روستا راه انداخت و از این طریق با اهالی ادبیات کودک هم ارتباط گرفت.
چند ماه بعد، در جریان سیل سیستان و بلوچستان دوباره من و بلوچ همدیگر را دیدیم. آمده بود به کمک هم استانیهایش همراه با عبدالحکیم بهار در پایگاه هلال احمر و در این میان خواست سری به کتابخانه روستایشان بزنم. روز آخر که قرار بود خودم را به فرودگاه چابهار برسانم و زحمتش افتاد به گردن دوستی که با ماشین خودش از مشهد برای کمکرسانی آمده بود، فرصتی شد تا سر راه رفتن به فرودگاه، به روستای وشنام برویم. رفتیم و تلاش دوستمان را دیدیم. بچهها با دیدن ما جمع شدند و چند دقیقهای میهمانشان بودیم و بعد هم عبدالقادر بلوچ به رسم میهماننوازی بلوچها برایمان سفره انداخت و ما را بیش از پیش شرمنده کرد.
کرونا که همه را درگیر کرد، کتابخانه روستای وشنام هم تعطیل شد اما چون عبدالقادر بلوچ با عشق کار میکند، کتابخوانی در روستا تعطیل نشد. برایم نوشت که سبد کتاب تهیه کرده است و کتابها را به دست بچهها در خانههایشان میرساند تا آنها از خواندن باز نمانند. کلیپهای کتابخوانی بچههای روستا را در اینستاگرام پست میکند و در کنار این اتفاق خوب، بچههای روستا را تشویق کرده که هنر سوزن دوزی را از مادرانشان یاد بگیرند.
بچههای روستا در پویش با کتاب در خانه شرکت کردند و پس از فراخوان معاونت امور فرهنگی ستاد هماهنگی شهرها و روستاهای دوستدار کتاب، بچههای کتابخانه روستای وشنام دری، با بیشترین شرکتکننده در استان سیستان و بلوچستان فعال بوده و هستند.
عبدالقادر بلوچ برای من از آن جنس آدمهایی است که عاشقانه بچهها و روستایش را دوست دارد. از آن نوع آدمهایی که مولوی توصیفشان کرده است:
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نهای هزاری تو چراغ خود برافروز
که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهتر
که به است یک قد خوش ز هزار قامت کوز
و روزگار ما و جامعه ما چقدر به این چراغ روشنکنندگان نیاز دارد. آدمهایی که برکنار از سیستم و... کار خودشان را میکنند؛ کاری که برای مهمترین بخش جامعه یعنی کودکان انجام میشود که میتواند سرنوشت آنها را به کلی دگرگون کند. باید در جای جای سرزمینمان حواسمان به آدمهایی مانند بلوچ باشد و کارشان را قدر بدانیم به هر شکلی که میتوانیم.
انتهای پیام/
نظر شما